طنز و گوشه و کنایه

این بود نصیب ما ز دیوان قضا. مارا چه گنه قسمت ما این کردند

طنز و گوشه و کنایه

این بود نصیب ما ز دیوان قضا. مارا چه گنه قسمت ما این کردند

ماری جوانا

 

 

طبق گزارش مورخه 21 آوریل سال جاری میلادی برابر با دوم اردیبهشت ماه سال 87، «آسو شی یتد پرس»، در ولایت « FORT SMITH» از توابع ایالت «آرکانزاس» امریکا، مدیر یک پیتزا فروشی بجرم فروش همزمان «ماری جوانا» و پیتزا از دریچهء دروازهء سواره رو  به مشتریان بازداشت شده است. مسؤلین حکومتی و مفتش های شهر پس از دریافت خبری از سوی خبرچین خود، داخل رستوران پیتزا فروشی « Pizza Hut » شدند. آنان پس از تفتیش، تقریبا 150 گرم «ماری جوانا» همراه با ترازویی از نوع «دیژیتال» پیدا کردند و صاحب رستوران را که جوانی بود 28 ساله بنام «هارون ماسی» باتهام داشتن  و توزیع «ماری جوانا»جلب کردند. بعدآ هارون با سپردن مبلغ 3,500 دلار وجه الضمان از زندان مرخص شد.

بی بی جان: ننه، ای کله پزه جرمش چی بوده؟ «مارجوال» میرفوخته؟ مار گیر بوده؟ مارا توی جوال میکرده و میرفوخته. خب، امریکایا قبلن هم مارزنگی موخوردن، اما نه مث چینیا که مار را زنده زنده جولوی چشم مشتری غلفتی پوسشا می کنن و کوباب می کنن. نه؟ پس برییه چی میگی «مار جوال»؟ نوکنه میخوان مار ول کنه توی خنه یکی، یا بندازه توی رختخوابش؟ ننه، الهی که هوشکی نا با مار توی یک جوال نوکنه، اما، خب، گاهی وقتا قسمت آدم ایی میشه که با یگ ماری بره توی جوال. خب، پس امریکا هم رفت ور دس «چین عزیر خودمون». ننه، مو خیلی وهم ورم داشته. اگه دوباره اون قحطی نود سال پیش تو راه باشه، مو که دیه جون در نمی کنوم. اون سالا مو بچه بودم و ننه ام موگفت: <نری تنها بیرون. می دزدنت و بعد موکشنت و گوششتا موخورن.> ننه، ایقذر بچه و جوون و زن و مرد مردن که نوگو. هوشکی جون نداشت گورشان کنه. همه نا بردن ریختن تو دخمه مچد. ننه، ایی چینی نا «زاد و رود»  چنگیزمغولن و اگه راه بیفتن هر کی و هر چی گیرشان بیاد مث ملخ موخوردن. ای کله پزه جود بوده؟ اگه نبوده برییه چی اسمشا هشتن «هارون موسی»؟ پس مار نمیفروخته. پس چه کوفتی میرفوخته؟ تریاک؟ شیره؟ حشیش؟ نکنه همین شادونه خودمونا میگی؟ مو دییه دوندون نداروم اگه نه مث قدیم چنگ چنگ گندم برشته و شادونه میریختوم دهنوم. ای آقا بزرگت یگ قناری داشت که شادونه بش میداد. موگفت شادونهء هندیش خوبه؟ هروخ بخوره از صحب تا شب چهچه میزنه. ایی چرس و بنگا از علف شادونه میگیرن؟ یادش بخیر آقا بزرگت هی شادونه میکاشت و هی مثل قالی علف خشکشا نا توکن توکن میداد تا گرتشا بگیر و بریزه توی چپقش. همه اش نشسه بود زیر درخت توت و دود بعاسمون میکرد. حالا دیه لازم نیه آدم چپق بکشه تا دود راه بندازه. عاسمون خودش پر دود و دوده یه. ننه، خوش بحال قدیما. غصهء ما ایی بود که گابه قصر رفته یا مرغمانا شغال خورده.  هر دو ماهی یکبار کله پاچه دورس میکردیم و از بس خوشمزه بود همه میخاسن انگشتاشونا هم بخوردن. شیر گاب و گوسبند هم داشتیم. نونمانا از گندم خودمان می پختیم. نه سیب زمینی گندیده خشک شدهء آسیاب شده. همه با هم زندگی میکردیم تا عمرمون تموم بره. پیرا غصه نداشتن که وخت کوری و پیری ذلیل برن. ننه، ترا بحق... مویه نندازی توی ایی «سراب زالمندان». ننه، مو گناه داروم! همهء پولتانا میگرن و عوضش پیرزن و پیرمردنا تا جون دارن با چوب می زنن. وختی دییه خودشانا کفیث کردن میگن بیاین بورینش خنه.